امکان‌سنجی کاربست روش تحقیق کیفی زمینه‌یابی (نظریه گراندد) در اجتهاد فقهی در قالب رئالیسم انتقادی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار دانشکده شهید محلاتی؛

چکیده

اجتهاد و اصول فقهی آن بیش از روش‌های کیفی تحقیق، نظیر رویکرد زمینه‌یابی از اهمیت برخوردارند؛ زیرا مسیر استنباط قوانین دین، وصول به احکام شارع، مبنای حجیت یا معذریت و منجزیت در فقه امامیه به شمار می‌روند؛ با این حال به نظر می‌رسد که به دلیل محوریت زبان (نصوص، متون و داده‌ها) و زایش ایده (نظریه، فتوا و استنباط) بین دو رویکرد زمینه‌یابی و اجتهاد مصطلح فقهی، ویژگی‌های مشترکی وجود دارد و از آنجا که تعداد زیادی از مطالعات در روش‌شناسی تحقیق، مؤید مزایا و نقاط قوّت رویکرد زمینه‌یابی هستند، امکان کاربست این روش تحقیق کیفی در فرایند اجتهاد و استنباط فقها محل سؤال است. پژوهش پیش‌رو با اتخاذ شیوه توصیفی ـ تحلیلی و در قالب رئالیسم انتقادی، دو رویکرد ذکرشده را برای پاسخ به این سؤال، مورد تحلیل مقایسه‌ای قرار داده است. نتایج یافته‌ها حاکی از آن است که رویکرد زمینه‌یابی و اجتهاد فقهی در الزامات، هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و روش‌شناسی (داده، رویکرد تحقیق و شیوه تحلیل) دارای تفاوت‌های بنیادینی هستند. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که برخلاف روش مستقیم و صریح زمینه‌یابی، اجتهاد فرایند پیچیده‌ای است که نیاز به عاملیت محقّق (ملکه اجتهاد) و دانش بسیط و عمیق مجتهد دارد؛ بنابراین، رویکرد زمینه‌یابی دارای نارسایی‌های ذاتی است و نمی‌توان از آن برای اجتهاد فقهی استفاده کرد؛ البته مانند دیگر رشته‌های علوم انسانی، به عنوان ابزاری در حوزه پژوهش‌های فقهی قابل استفاده خواهد بود.

کلیدواژه‌ها