تقدم حق الناس بر حق الله از گزارههای معروفی است که به مناسبت به عنوان قاعده از آن برای استنباط بهره برده میشود. قاعدهای است که چه بسا در نگاه اول ضروری نیز به نظر برسد. ولی مراجعه به کتب فقهی نشان میدهد برخی از فقها این قاعده را مورد نقد قرار داده و آن را نپذیرفتهاند. اهمیت مسئله از یک سو و اختلاف بزرگان ضرورت پژوهش حاضر را ایجاب میکند. نوشتار حاضر با روش کتابخانهای و به صورت تحلیلی ـ اجتهادی مسئله را مورد بررسی قرار میدهد. بررسی ادله تقدم حق الناس بر حق الله نشان میدهد روایات و ادله دیگری که برای اثبات تقدم حق الناس بر حق الله ارائه شده، برای اثبات این تقدم کافی نیست و از طرفی ادله دال بر تقدم حق الله بر حق الناس نیز دلالت کافی برای اثبات تقدم حق الله بر حق الناس را ندارند. بنابراین نمیتوان قاعده کلی در این رابطه ارائه کرد؛ چه بسا در موردی حق الناس بر حق الله مقدم باشد و چه بسا حق الله بر حق الناس.