استاد درس خارج حوزه علمیه قم و رئیس مرکز فقهی ائمّة اطهار.
چکیده
دانستن تعریف علم اصول برای تشخیص اینکه کدام مسئله باید در علم اصول مطرح شود، بسیار ضروری است. ازاینرو در این نوشتار، بیش از ده تعریفی که بزرگان امامیّه و اهل سنّت برای علم اصول مطرح کردهاند، با روش توصیفی ـ تحلیلی و با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانهای بررسی شده و در بوتة نقد قرار گرفتهاند. حاصل بررسیها این بود که: بهترین تعریف برای علم اصول، آن تعریفی است که اوّلاً: علم اصول را صرفاً به استنباطهای فقهی اختصاص ندهد، بلکه بتواند کارایی آن را در غیر از فقه ـ مانند تفسیر و کلام ـ سرایت دهد. ثانیاً: شامل قواعد مربوط به شبهة موضوعی نیز بشود. ثالثاً: ضابطهای ایجاد کند تا بهوسیلة آن، دخول مسائل در علم اصول را بتوان تشخیص داد. رابعاً: جامع افراد و مانع اغیار باشد. بنابراین در تعریف علم اصول میگوییم: قواعدی است که بدون هیچ واسطهای برای فهم دین اقامه میشوند یا برای فهم دین، برهان و حجت ارائه میدهند. چنین تعریفی، مسائل جزئی غیر قاعدهای یا قواعدی را که برای فهم گزارههای دینی از آنها بهواسطه نیاز است و یا در راه فهم دین از آنها استفاده نمیشود، از علم اصول خارج میکند.