حکم یا موضوعی که به واسطة یک دلیل شرعی اثبات میشوند، دارای لوازمی است اعم از اینکه این لوازم شرعی، عقلی یا عادی باشند. وجود این لوازم به شکلگیری این بحث منجر شدهاند که آیا ادلة اعتبار دلیل منجر به اعتباربخشی به لوازم نیز میشود؟ طبق دیدگاه مشهور در ادلة اجتهادی، لوازم عقلی و عادی که از آنها به «مثبتات» نام برده میشود، حجت است؛ بر خلاف اصول عملیه که لوازم عقلی و عادی آنها حجت نیست. نوشتار پیش رو با توجه به اهمیت بحث و اثربخشی آن در فقه، ادلة موجود را بررسی کرده و با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای به این نتیجه رسیده است که با عنایت به نبود تفاوت مؤثر در میان اماره و اصل، این فرضیه را پدید آورده که مثبتات اصول عملیه نیز همانند مثبتات امارات معتبر باشند. این مقاله نشان میدهد، نتیجة به دست آمده با وجود مخالفت مشهور فقها، مثبتات اصول عملیه را معتبر میداند.