یکی از مسائل مهم در حوزه فقه پزشکی، مسأله زیانرساندن انسان به جسم خویش است که در اصطلاح به آن اضرار به نفس گفته میشود. در ظاهر هیچیک از فقیهان، در حرمت اضرار به نفسی که به هلاکت نفس یا قطع عضو منتهی شود، تردید نکردهاند؛ ولی اضرارهای کمتر از حدّ اهلاک و قطع عضو، مورد اختلاف واقع شده و مشهور فقیهان، به عدم جواز آن و برخی دیگر به جواز آن قائل شدهاند. قائلان به حرمت، ادلّه گوناگونی را برای آن اقامه کردهاند؛ ولی هیچیک از آنان به ادلّه حرمت اسراف و تبذیر استناد نکرده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانهای به این پرسش پاسخ میدهد که: آیا با استناد به ادلّة حرمت اسراف و تبذیر، میتوان حرمت اضرار به نفس را به مقدار کمتر از اهلاک نفس و قطع عضو، اثبات کرد یا نه؟ یعنی آیا ادلّهای که بر حرمت اسراف و تبذیر دلالت دارند، در مسأله اضرار به نفس نیز دارای کاربرد هستند یا نه؟ یافتههای این پژوهش نشان میدهد که شیوههای گوناگونی برای استناد به ادلّة حرمت اسراف و تبذیر قابل تصوّر است؛ ولی تنها شیوة صحیح، استفاده از روش تنقیح مناط و اولویت عقلایی است که میتواند اولویت حفظ نفس را در مقایسه با اموال درک کند. بنابراین، بهرهگیری از ادلّه حرمت اسراف برای اثبات حرمت اضرار به نفس، ممکن است.