در مسئلة چالشبرانگیز اثبات هلال ماه قمری، بیشتر فقیهان با استناد به ظاهر ادله، رؤیت حسی را تنها معیار میدانند. این در حالی است که با یافتههای علمی جدید، زمان دقیق تولد ماه را نمیتوان به صورت یقینی تشخیص داد. این مقاله میکوشد با روش تحلیلی و بهرهگیری از منابع کتابخانهای، نظر مشهور و بسندگی به رؤیت حسی را به چالش بکشد و اعتبار محاسبات قطعی تولد ماه و سازگاری آن با آیات و روایات را به اثبات برساند. نگارنده معتقد است شارع تعریف جدیدی از ظرف زمانی تکلیف (شهر) ارائه نکرده و رؤیت را به عنوان متعارفترین راه یقین به ثبوت هلال معرفی کرده است. نفی راههای رقیب رؤیت نیز به دلیل بیاعتباری ظن و تخمین بوده است. نوشتار پیشرو پس از طرح مباحث مقدماتی، ادله را بازخوانی میکند و به ارزیابی مهمترین اشکالات نظریة تولد ماه میپردازد.