1
مدرس دانشگاه سوره تهران و مدیر گروه فقه هنر مؤسسه فتوح اندیشه
2
دانش آموخته سطح 3 حوزه علمیه قم؛ پژوهشگر گروه فقه هنر موسسه فتوح اندیشه
چکیده
حضور جدی فقه در عرصههای فردی و اجتماعی هنر نیازمند موضوعشناسی و بهتبع معناشناسی دقیقی از آن است؛ اما این حضور، بیش از همه در ابواب فراگیر همچون عبادات و معاملات بوده است و بابی برای موضوع مستنبطة عرفی هنر گشوده نشده تا معنای متغیر آن را در چارچوب موضوعشناسی فقهی تعریف کند؛ ازاینرو ضروری است با ورود به حوزة معناشناسی، روش کشف معنا از ابواب فقهی دیگر اصطیاد گردد و به تعریف هنر توسعه داده شود؛ بنابراین در مقالة حاضر با استفاده از روش توصیفی ـ تحلیلی، روش معناشناسی فقها، استخراج و در جهت کشف معنای هنر، به کار بسته شده است. در این راستا با توجه به اینکه فقها تعریف مشخصی از معناشناسی فقهی به دست ندادهاند، در گام نخست معناشناسی فقهی تعریف شده و روش رایج آن در میان فقها تبیین گشته است. در این تحقیق با بررسی ادلة فقها در بهکارگیری روشِ معناشناسی و توسعة آن در عرصة هنر، تلاش شده معنای هنر که عنوانی غیرمنصوص، مستنبطه و منقول عرفی است، روشن شود؛ نتیجه آنکه «هنر کنش خلاقهای است که کشفِ هنرمند از عواطف یا ادراکات علمی را از دریچة مهارتی خاص در قالب افعال یا اشکالی به منصة ظهور میرساند و عرف خاص هنری، آن کنش را متصف به هنر و خروجی آن در قالب اشکال و افعال را نیز به عنوان «اثر هنری» میشناسد».