مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-52454720170321The Effect of Being Muslim in Qasamahجایگاه اسلام و کفر در قسامه13615040371FAابوالحسن رئیسیدانشآموخته سطح چهار فقه سیاسی مؤسسه آموزشی امام رضا (علیه السلام)Journal Article20200611Qasamah is a way of proving a claim in Islamic sharia law. Qasamah is the act of one person swearing fifty times or fifty person swearing that something has happened. The questions is that if this way is exclusively for Muslims or non-Muslims living in Islamic countries has this right too? With an critical analytical approach, this article studies Qasamah according to authentic Islamic sources. The result of this study shows that Qasamah is not merely for Muslims and non-Muslims also can use it to prove their claimطبق نظر شرع مقدس یکی از راههای اثبات دعوا قسامه است. مراد از آن، این است که پنجاه نفر سوگند یاد کنند یا مدعی پنجاه بار سوگند یاد نماید که قاتل، فلانی است. از آنجا که در کشورهای اسلامی از جمله ایران، افراد غیر مسلمان نیز زندگی میکنند که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارای حقوقی هستند که از جمله آنها حق دادخواهی و اقامه دعواست این مسئله شکل میگیرد که آیا برای غیر مسلمانان نیز امکان اثبات دعوا به وسیله قسامه در محاکم اسلامی وجود دارد یا این طریقی انحصاری برای مسلمین است. در این نوشتار سعی شده با استفاده از چارچوب نظری و با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی و با توجه به منابع اصیل اسلامی موضوع اسلام و کفر در قسامه مورد بررسی قرار گیرد؛ رهیافت این نوشتار آن است که بنا بر حق بودن قسامه برای همه مردم، قسامه برای کافر هم ثابت خواهد بود.https://mags.markazfeqhi.com/article_40371_3b36031ca61bcf5e3e46ec3dc3daa9dc.pdfمرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-52454720170321Feqhi-jurisprudential Analysis of the Whatness of Embezzlementبررسی فقهی ـ حقوقی ماهیّت اختلاس15116940372FAمهدی مقدادی داودیدانش آموخته سطح 3 حوزهJournal Article20200611Embezzlement has happened from the beginning of Islamic era until now. In hadiths narrated from Imams embezzlement is defined in different ways. There are two famous viewpoints about the whatness of embezzlement: the first one defines it as secretly stealing a unprotected object, and the second one defines it as openly stealing something in streets or alleys without force or weapon. This concept is also defined in law but incompletely and incomprehensively. The results of this study show that according to hadiths the whatness of embezzlement in Shia jurisprudence is: “Overtly and rapid stealing of something without force or weapon when its owner is unaware”. But in law it can be defined as: “State employees’ betrayal of people’s assets entrusted to them”.اختلاس یکی از مباحثی محسوب میگردد که در طول تاریخ از زمان معصومین: تا به امروز، واقع گشته است، به طوری که در روایات وارده، اختلاس به تعابیر گوناگون تفسیر و معنا شده است. دو دیدگاه مشهور در فقه، پیرامون ماهیت اختلاس موجود است. دیدگاه اول اختلاس را به ربودن پنهانی مال از غیر حرز بیان میکند و دیدگاه دوم اختلاس را به ربودن آشکار مال در کوچه و راهها، بدون سلاح و زور مطرح میکند. در حقوق نیز، برخی از پژوهشگران، ماهیت اختلاس را بیان نمودهاند ولی کامل و جامع نمیباشد. حاصل این پژوهش آن است که با عنایت به نصوص وارده در مقام و تعلیل و تفسیری که در آن ارائه شده، ماهیت اختلاس در فقه امامیه بهمعنای ربودن آشکار و سریع مال، بدون سلاح و زور که با غفلت صاحب مال، همراه است و در حقوق بهمعنای خیانت در امانت کارکنان دولتی است بهطوری که اموال دولتی یا اموال اشخاصی که به دست آنان سپرده شده، تصاحب و یا اتلاف گرددhttps://mags.markazfeqhi.com/article_40372_9aa94ca2d0fcc6199f81a7f17e5726c9.pdfمرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-52454720170321The Role of Weapon in Muharabahنقش سلاح در تحقق محاربه با تأکید بر ماده 279 قانون مجازات اسلامی17018440373FAمهدی عبدیدانشپژوه خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم و کارشناس ارشد جزاء و جرمشناسیJournal Article20200611One of the issues concerning Muharabah is the role of using weapon. Utilizing the method of data analysis, this article proposes a new categorization of the data. According to the common viewpoint of Imami jurists utilization of weapon plays a great role in the concept of Muharabah. Article 279 of Islamic criminal law of Iran (enacted in 1392 H) confirm this view. Conversely, some scholars see the weapon only as a means not a nesesssary component of Muharabah. This article study the veiwpoints of both sides and their arguments which are mostly based on hadiths. The results show that using weapon has no role in the concept of Muharabah and it is merely a common means used in such cases.از جمله موضوعات مورد اهمیت در بحث محاربه نقش شرطیّت سلاح در تحقق محاربه است. در این مقاله با بهرهمندی از روش تحلیل داده، که مبتنی بر استفاده از منابع مهم فقهی و قانون مجازات است در قالب دستهبندی کامل و جدید این مسئله بررسی شده است. طبق دیدگاه اکثریت فقهاء امامیه، وجود سلاح در تحقق محاربه دارای موضوعیت میباشد. قانون مجازات اسلامی ایران (مصوب 1392) نیز در ماده 279 بر همین نظر تأکید دارد و در مقابل، عدهای از فقها امامیه و همچنین اکثر فقهای عامه سلاح را صرفا طریقی برای ایجاد محاربه میدانند. در این مقاله ضمن تبیین هر یک از نظریات و قائلین آنها، استدلال هر گروه، که عمده آنها روایات است مورد بررسی قرار گرفته و نتیجه این است که طبق ادله موجود، بسیار بعید است که در مجازات محارب، حمل سلاح خصوصیتی داشته باشد، بلکه ذکر سلاح در تحقق محاربه به عنوان ابزار غالب استفاده شده استhttps://mags.markazfeqhi.com/article_40373_740cb101382548642e12926a27ba02d2.pdfمرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-52454720170321Repentance; Its Whatness and Criteria in Imami Fiqh and Iranian Law and Its Role in Avoiding Hududماهیت توبه و شرایط آن در فقه امامیه و حقوق ایران و نقش آن در اسقاط حدود18520640374FAعلیرضا ابراهیمیعضو هیئت علمیJournal Article20200611Repentance is considered as one of the ways of avoiding punishments. This is to be called a “Judicial Constitution” which is not found in other judicial school of thought. It is one of the best way of correcting sinners. This article studies this issue with a critical analytical approach. According to the holy Qur’an, hadiths and Muslim jurists’ sayings one can conclude that a true regret and will to avoid sin is enough for repentance and there is no need for any special words or acts. According to Islamic criminal law and Imami feqh repentance has a great position and if performed with complete qualifications, it can be considered as a legal way of avoiding punishment. If a misdemeanor repents after confession, the judge can ask for forgiveness from Wali-e amr. But after testimony repentance has no legal effect.توبه در حقوق اسلامی به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات شمرده شده و یک «تأسیس حقوقی» است به گونهای که امروزه در سایر مکاتب کیفری، نمونه آن به چشم نمیخورد. در اهمیت آن همین بس که یکی از بهترین شیوههای جلوگیری از تکرار جرم و اصلاح مجرمین است. این نوشته با روش کتابخانهای و به صورت تحلیلی توصیفی این مسئله را مورد بررسی قرار میدهد. با تأمل در آیات و روایات و نیز سخنان فقهای اسلام، استنباط میشود که برای توبه، ندامت حقیقی و عزم بر ترک گناه برای همیشه کافی است و انجام آن، نیاز به لفظ و اعمال خاصی ندارد. در قانون مجازات اسلامی و فقه امامیه، توبه از جایگاه ویژهای برخوردار است و اگر با شرایط کامل انجام شود یکی از معاذیر قانونی معافیت از مجازات شناخته شده است که در جرایم حق الله، قبل از ثبوت جرم به وسیله اقرار یا شهادت شهود، مسقط مجازات بوده، ولی در جرایمی که جنبه حق الناس دارند، موجب سقوط مجازات نیست. اگر بزهکاری، بعد از اقرار توبه کند قاضی میتواند (مخیر است) که از ولی امر برای او تقاضای عفو نماید یا مجازات را در حق وی اعمال کند اما توبه بعد از اقامه بینه هیچ اثر حقوقی ندارد.https://mags.markazfeqhi.com/article_40374_0649ae20ec2ccd3a2649556890240281.pdfمرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-52454720170321The Executor of Child Discipline; A Jurisprudential Investigationبررسی فقهی متولی اجرای تأدیب کودک20722940375FAابوذر صانعیدکترای فقه و حقوقJournal Article20200611The Concept of discipline, according to its application in jurists’ words, has two meanings: correcting with punishment as a duty of parents or teachers, and taʿzir. Referring to the first-hand sources and with a critical analytical method, this article tries to specify who is responsible for executing child discipline according to fiqh and Islamic jurisprudence.
The results of this study show that although there are different opinions about this issue, but one can conclude form fiqhi sources that infallible Imams, the religious Hakim, the father, the attorney, the wasi and the teacher of a child can discipline him/her for his/her immoral behaviors. But teachers’ right is restricted to the cases related to education.تأدیب با توجه به موارد کاربرد آن نزد فقیهان برای دو معنای تربیت همراه با تنبیه، به عنوان وظیفه والدین و معلم یا مترادف با تعزیر، استعمال شده است. در این تحقیق سعی شده با مراجعه به منابع دست اول، تحلیل و ارزیابی اطلاعاتِ جمع آوری شده به استخراج متولی تأدیب کودک پرداخته شود، بنابراین روش تحقیق ما تحلیلی ـ توصیفی است که قلمرو آن در دو محور فقه و حقوق اسلامی میباشد. سؤال اصلی این پژوهش در مورد متولی اجرای تأدیب کودک در فقه است که بعد از واکاوی مستندات فقیهان مشخص شد صلاحیت اجرای تأدیب کودک به جهت عدم رعایت امور اخلاقی و عرفی، توسط امام معصوم7، حاکم شرع، پدر، وکیل، وصی و معلم کودک وجود دارد، لکن صلاحیت معلم منحصر به تخلف از ضوابط آموزشی میباشد. اما در مورد صلاحیت اعمال تعزیر کودک، اگرچه در بین برخی از فقیهان اختلاف نظر وجود دارد، اما از نظر این پژوهش، تمامی مستندهای فقهی مذکور، شایستگی اثبات ولایت تمامی افراد (به جز معلم) را برای اجرای تعزیر کودک دارد.https://mags.markazfeqhi.com/article_40375_740580906911cf02ed7ba0b376dbb587.pdf