نظام مسائل یکی از مباحث جدید در شناخت دانشهاست که زوایای گوناگونی از مسائل طرحشده، طرحنشده و بایستة پژوهش را به روی پژوهشگران میگشاید و میتواند افقهای جدیدی را پیش روی جستجوگران دانش ترسیم کند. ازآنجاکه فقه سیاسی نرمافزار نظام سیاسی اسلام به شمار میآید، بایسته است به ابعاد گوناگون این گرایش ازجمله نظام مسائل و ساختار آن پرداخته شود که میتواند نقشی مهم در فهم منظومة فقه سیاسی و زمینة پژوهشهای نوآمد و غیرتکراری در آن را فراهم کند. نوشتة حاضر بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی و استقرایی، به این پرسش اصلی میپردازد که ساختار و نظام مسائل فقه سیاسی چیست؟ و در فرضیه بر این امر تأکید میشود که ساختار و نظام مسائل فقه سیاسی را میتوان در دو عرصة کلان ماهیت فقه سیاسی و مسائل آن بررسی کرد. در ماهیت، مباحث چندگانهای که نگرش درجة دوم به فقه سیاسی دارند، مورد توجه قرار گرفته است؛ مانند هویت معرفتی، مبادی، مبانی، منابع، تاریخ، روششناسی و مکاتب فقه سیاسی. در مسائل درجة یک فقه سیاسی، ابعاد چهارگانة حاکمیت، حکومت، شهروندان و مرز / سرزمین مورد توجه است که هرکدام به مباحثی مانند مفاهیم و کلیات، اصول و قواعد و مسائل آن حوزه میپردازد. این امر تاکنون کمتر مورد توجه پژوهشگران بوده که دلیل بر نوآوری آن است.