مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320Typology of Evidences in Demonstrating Apparent Meaning,
According to al-Shaykh al-Ansariگونهشناسی قراین احراز ظهور از منظر شیخ انصاری1124247829FAمجتبی گلی زادهمحقق مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلامJournal Article20211207Methodical understanding of the Qur'an and hadiths has been the constant concern of the jurists, and due to their frequent usage in religious texts and propositions, evidences play the most important role in such understanding, as the basic meanings of the words do. Al-Shaykh al-Ansari as one of the greatest jurists, has frequently utilized such evidences in the text of the Qur'an and hadiths. With a descriptive-analytic method, this article tries to discover, categorize and analyze these evidences. The results show that in al-Shaykh al-Ansari's viewpoint these evidences are: evidences of Siyaq, unity of Siyaq, Muqabalah, 'Asīl, Question, Reasoning, congruence between the issue and the ruling, and the predominance in usage.فهم روشمند قرآن و روایات دغدغة همیشگی فقها بوده است که قراین از کلیدیترین عوامل فهم معناست؛ چراکه در متون و گزارههای دینی، فراوان از آن استفاده شده است. در حقیقت همانطور که دلالت وضعی الفاظ در رسیدن به معنای کلامِ گوینده مؤثر است، قراین نیز نقش مهمی در فهم معنای کلام دارند. شیخ انصاری به عنوان یکی از برجستهترین فقها فراوان به قراین احراز ظهور از آیات و روایات پرداخته است که این نوشتار با هدف ارائة قراین فهم ادله و با روش توصیفی ـ تحلیلی کوشیده، به استخراج، تبویب و تحلیل قراین استظهاری ایشان دست یابد. دلیل نگارش این نوشتار، مشکل تعدد فهم از یک متن است که ناشی از بیتوجهی به این قراین است. حاصل این نوشتار آنکه قراین در نگاه شیخ انصاری عبارتاند از: سیاق، مقابله، سؤال، تعلیل، تناسب حکم و موضوع و غلبة استعمالی.مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320Solving the Problem of Eyelid Blood Money
Using Evidentialist Approach
(Article 590 of the Islamic Penal Code)برونرفت از چالش دیة ازالة پلکها با استفاده از روش قرینهگرایی (موضوع ماده 590 ق.م.ا)2547247831FAمحمد جعفر صادق پورمرکز مطالعات فقهی پزشکی قانونی و دانشگاه شهر کردفرحناز قاسمی سرابدانشآموخته سطح سه جامعة الزهرا علیها السلامJournal Article20211207The majority of jurists issued the Blood money (diyah) of totally removal of all eyelids as a complete diyah, but some issued five sixth of it. If just one eyelid is removed, one fourth, two third for upper eyelid and one third for the lower one, one third for upper eyelid and half for the lower one is mentioned. The origin of this disagreement is different understandings of the religious texts. Article 590 of the Islamic Penal Code is issued a complete diyah for total removal of eyelids, one sixth for each upper ones, and one fourth for each lower ones. The present research with descriptive-analytical approach, evaluated different views regarding this issue and concluded that none of them is provable. But applying evidentialist approach, which is the culmination of numerous probable evidences, the diyah of each eyelid can be calculated as one fourth of a complete diyah.در خصوص دیة ازالة مجموعی پلکها با وجود اینکه مشهور فقها به ثبوت دیة کامل معتقد شدهاند، برخی ثبوت پنجششم دیه کامل را صائب دانستهاند. اما اختلافنظر در زمینة دیة ازالة انفرادی پلکها شدیدتر است؛ زیرا برخی برای هر یک از پلکها، یکچهارم دیه کامل ثابت دانسته و گروهی به ثبوت دوسوم دیة کامل در پلکهای بالا و یکسوم دیة کامل در پلکهای پایین فتوا داده و عدهای نیز یکسوم دیة کامل در پلکهای بالا و نصف دیة کامل در پلکهای پایین را وجیه دانستهاند. در کنار این نظریات، نظریة ثبوت ارش نیز مطرح شده است. خاستگاه این اختلافات، تفاوت برداشت فقها از نصوص شرعی است. ماده 590 قانون مجازات اسلامی نیز با گزینش یکی از دیدگاههای یاد شده، در ازالة مجموعی، دیه کامل را ثابت دانسته و در ازالة انفرادی، با تمایز میان پلکهای بالا و پایین، برای هر کدام از پلکهای بالا یکششم دیه کامل و برای هر یک از پلکهای پایین یکچهارم دیه کامل تعیین کرده است. برخی پژوهشگران در نقض و ابرام موضع مقنن نظراتی ابراز داشتهاند که جملگی دچار ضعف و اشکال هستند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی تمامی آرای بیان شده در این زمینه را ارزیابی کرده و در نهایت ضمن نقد مواضع گوناگون فقهی بدین نتیجه نائل آمده که دلیلی قوی که یارای اثبات یکی از دیدگاههای فوق باشد، در دست نیست. در عین حال نگارندگان معتقدند با بهرهگیری از روش قرینهگرایی که برایند رجوع به مستندات متعدد ظنی است، برای هر یک از پلکها، یکچهارم دیه کامل ثابت دانست.مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320An Analysis of the Disagreement
Between Li`ān Rule and the Results of DNA Testواکاوی تعارض قاعدة لعان با نتایج آزمایش DNA4971247832FAمحمد جواد صفاییدانش پژوه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلامJournal Article20211207According to Islamic Shariah, Li`ān is a way of disproving biological paternity between two persons, but it can be in contrast with a DNA paternity test. This article tries to analyze this problem according to Shia jurisprudence. The results show that for the results of library investigations makes certainty, DNA test can be considered another independent way of disproving biological paternity. Also, because the one who makes Li`ān is doing so while he/she is certain, his/her right should not be neglected. Therefore, if these two way conflict each other, DNA cannot challenge the authority of Li`ān.یکی از راههایی که شریعت اسلامی برای نفی نسب قرار داده، لعان است که نسبت فرزندی میان پدر و کودک با انجام لعان از بین میرود؛ ولی ممکن است با آزمایش ژنتیک اثبات شود فرزند متعلق به پدر خود است؛ بنابراین مسئلة تعارض بین لعان با نتایج آزمایش DNAو تقدم لعان یا آزمایش ژنتیک بر یکدیگر، از مسائلی است که قابلیت تحلیل و بررسی دارد. این مقاله با روش کشف و استنباط احکام از ادله به بررسی تعارض یادشده پرداخته و به این یافتة علمی رسیده است که با توجه به علمآور بودن نتایج آزمایشگاهی، در کنار لعان میتواند طریقی مستقل برای نفی نسب باشد. همچنین از آنجا که لعان منوط به علم لاعن است، نمیتوان به سبب نتیجة آزمایش ژنتیک، حق لعن را از او سلب کرد. افزون بر این در صورت تعارض، هرکدام به صورت مستقل مدلول خود را اثبات میکنند و نمیتوان به سبب علم ژنتیک، حجیت لعان را سلب کرد.مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320Analyzing Intellectual and Scriptural Arguments
About Wahnواکاوی ادلة عقلی و نقلی وهن دین7398247834FAعلی اصغر هنرمنددانش پژوه مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلامJournal Article20211207 Wahn of religion means that the religion [of Islam] to be presented as baseless and weak. The issues which result in wahn is considered forbidden. Despite its great importace, the arguments for this rule is not discussed in jurisprudential works. The present article makes a thorough study on this subject and discusses its arguments. The results show that the verse, hadiths and the intellectual argument referred to as reasons for unlawfulness of issues implying wahn, are refutable. The only reason is 'Irtikāz al-Mutasharri`ah which can be applied in two cases: the issues with no religious ruling, and multiplying the unlawfulness of unlawfull acts.وهن دین به معنای سست و ضعیف نمایان شدن دین و از جمله عناوین متعارفی است که بر برخی موضوعات، منطبق شده است و سبب حکم به حرمت میشود. در عین حال با وجود اهمیت فراوان این موضوع، در کتابهای فقهی حکم و ادلة آن بررسی نشده است؛ از اینرو نوشتار حاضر با روش تحلیلی ـ اجتهادی در راستای تدارک این مهم، به بررسی تفصیلی حکم وهن دین پرداخته و ادلة آن را تحلیل و بررسی میکند. در اثبات حرمت این عنوان به قرآن، روایات، عقل و ارتکاز متشرعه و در مقابل در مورد نفی حرمت آن به چند روایت تمسک شده است. پس از بررسی ادلة یادشده آشکار شد دلالت آیه، روایات و دلیل عقلی، ناتمام و ارتکاز متشرعه تنها در دو مورد احرازشدنی است: مورد اول، عدم جواز فعلی که خالی از حکم شرعی است و مورد دوم، تشدید حرمت فعل حرام. در نتیجه حکم اولی افعالِ مورد بحث ـ در غیر از دو مورد یادشده ـ به قوّت خود باقی است.مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320A Survey on the Reliability
of ʾAḥmad ibn Muḥammad ibn yaḥyā al-ʿAṭṭār
According to the viewpoint of Ayatullah Shabzendehdarبررسی وثاقت احمدبنمحمدبنیحیی العطار از منظر استاد شبزندهدار116125247836FAسید رضا حسنیپژوهشگر مدرسه ی فقهی امام محمد باقر علیه السلامJournal Article20211207ʾAḥmad ibn Muḥammad ibn yaḥyā al-ʿAṭṭār is one of the famous narrators which having no ʿAșl or book, is mentioned in the ʾIsnad of many hadiths in the four famous shia hadith collections, as well as al-Shaykh al-Șadōq's works. He is not explicitly mentioned in Rijāl of Shia as a reliable narrator, making it necessary to refer to the general tawthīqāt. This article with analytical-'Ijtihādī method and consulting the viewpoint of Ayatullah Shabzendehdar, studies twelve general tawthīqs concerning this narrator. The author believes that five of them are acceptable, namely: Tarazzī of al-Shaykh al-Șadōq, being famous, tawthīq of al-Shahid al-Thānī, the reliance of 'așḥāb on narrations including his name, and being in the list of narrators of some hadiths approved as authentic by al-ʿAllāmah al- Ḥillī.احمدبنمحمدبنیحیی العطار از راویان معروفی است که با وجود نداشتن اصل و کتاب، در بسیاری از اسناد واقع در کتب اربعة حدیثی شیعه و همچنین کتابهای شیخ صدوق واقع شده است. او در کتب رجالی اصلی شیعه به صورت خاص توثیق نشده است؛ از این رو برای تصحیح روایات یادشده باید به توثیقات عامی که راجع به او مطرح شده است، تمسک جست. در نوشتار پیش رو با روش تحلیلی ـ اجتهادی و با بهرهگیری از مباحث استاد شبزندهدار، نگارنده به بررسی دوازده توثیق عام که راجع به این راوی، پرداخته است و پس از بررسیهای لازم توسط ایشان، پنج وجه را برای اثبات وثاقت ایشان قبول شده است که عبارتاند از: ترضی شیخ صدوق، نیاز نداشتن به توثیق خاص به دلیل اشتهار، توثیق شهید ثانی، اعتماد اصحاب به طریق مشتمل بر او، وجود راوی در طریق برخی از راویان که علامه آن طریق را صحیح دانسته است.مرکز فقهی ائمّه اطهار (علیهم السلام)فقه و اجتهاد2423-524571320200320The Validity of Muthbitāt in Practical Principlesحجیت مثبتات اصول عملیه247835FAمحمد حسین فاضلیاناستاد سطوح عالی حوزه علمیه قمJournal Article20211207 The issue or the ruling which is proved by another religious evidence, has its religious, logical, or natural concomitants. The questions is whether these concomitants are valid too? The common viewpoint is that the logical and natural concomitants of 'Ijtihādī evidences are valid, but not of practical principles. The present study investigates the arguments regarding this issue with descriptive-analytical method, using library sources. In contrary to the viewpoint of the majority of scholars, the author believes that the logical and natural concomitants (Muthbitāt) of practical principles are also valid.حکم یا موضوعی که به واسطة یک دلیل شرعی اثبات میشوند، دارای لوازمی است اعم از اینکه این لوازم شرعی، عقلی یا عادی باشند. وجود این لوازم به شکلگیری این بحث منجر شدهاند که آیا ادلة اعتبار دلیل منجر به اعتباربخشی به لوازم نیز میشود؟ طبق دیدگاه مشهور در ادلة اجتهادی، لوازم عقلی و عادی که از آنها به «مثبتات» نام برده میشود، حجت است؛ بر خلاف اصول عملیه که لوازم عقلی و عادی آنها حجت نیست. نوشتار پیش رو با توجه به اهمیت بحث و اثربخشی آن در فقه، ادلة موجود را بررسی کرده و با روش توصیفی ـ تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای به این نتیجه رسیده است که با عنایت به نبود تفاوت مؤثر در میان اماره و اصل، این فرضیه را پدید آورده که مثبتات اصول عملیه نیز همانند مثبتات امارات معتبر باشند. این مقاله نشان میدهد، نتیجة به دست آمده با وجود مخالفت مشهور فقها، مثبتات اصول عملیه را معتبر میداند.